پاسخ مستدل به این مساله ،مستلزم تحلیل صحیح از ( ( حق حیات ) ) است . در خصوص ( ( حق حیات ) ) دوتفسیر كاملا" متفاوت وجود دارد : یكی از ان ها مبتنی بر جهان بینی الهی است و دیگری مبتنی بر نگرش لیبرالیستی. هر دو تفسیر در اعلامیه ( ( جهانی حقوق بشر ) ) و اعلامیه ( ( اسلامی حقوق بشر ) ) منعكس شده است . از این رو حق حیات را می توان منشا حقوق بشر دانست ؛ زیرا حقوق دیگر فرع بر این اصل است . ماده 3 ( ( اعلامیه جهانی حقوق بشر ) ) مقرر می دارد : ( ( هر كس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد ) ) . در بند اول ماده 6 ( ( میثاق بین المللی ) ) حقوق مدنی و سیاسی نیز مقرر شده است : ( ( حق زندگی ازحقوق ذاتی شخصی انسان است . این حق باید به موجب قانون حمایت شود.هیچ فردی را نمی توان خودسرانه ( بدون مجوز ) از زندگی محروم كرد ) ). بنابراین از دیدگاه فیلسوفان حقوق بشر غربی ، گویا حیات ، ملك طلق آنهااست و هیچ كس حق محدود كردن آن را ندارد، از این رو حكم اعدام جز درمهم ترین جنایات ، به عنوان خشونت محكوم و ممنوع شمرده می شود .همان طوركه در مقدمه دومین پروتكل ( ( میثاق بین المللی ) ) حقوق مدنی و سیاسی آمده است : ( ( با اعتقاد به این كه حذف مجازات اعدام ، كمكی است به كرامت ذاتی بشر و باعث توسعه تدریجی حقوق بشر می شود ...) ) از طرف دیگر، چون ( ( زندگی كردن ) ) حق ذاتی بشر است ، هر كس می تواند از حق خود صرف نظركند و به خودكشی روی آورد .مبنای این دو حكم همان تفكر ( ( خویشتن مالكی ) ) لیبرالیستی است كه می گوید : ( ( زندگی هر فردی ، دارایی خود اواست و به خداوند، جامعه یا دولت تعلق ندارد و می تواند با آن هر طور كه مایل است رفتار كند ) ) ، (آربلاستر، آنتونی ، لیبرالیسم غرب ظهور و سقوط،ترجمه : عباس مخبر دزفولی ، تهران ، نشر مركز، چاپ سوم 1377، ص 38).
اما در نگرش الهی ، از آن جا كه خداوند خالق انسان است و تمام هستی او از خدااست ، هیچ كسی نه حق كشتن دیگری را دارد و نه حق كشتن خود را. این بدان جهت است كه از دیدگاه اسلام و همه مكاتب الهی ، حیات موهبتی الهی و حقی خدادادی است. از این رو هرگاه این حق وسیله ای برای قتل نفوس دیگریا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته حاكم بر جامعه شود وافرادی در صدد محاربه با نظام الهی برآیند، این حق به نفع دیگران سلب می شود، (رجوع کنید به : آیات 32 و 33 مایده - 178 و 179 و 217 بقره). به طوركلی می توان گفت:
الف) حیات ، موهبتی خداوندی است و حق حیات برای همه انسان ها تضمین شده است و همه دولت ها، جمعیت ها و افراد مكلف به حمایت و دفاع از این حق اند و كشتن هیچ كس بدون مجوز شرعی جایز نیست.
ب) استفاده از هر وسیله ای برای نابودی چشمه سار حیات بشری ، اعم از كلی و جزیی ، حرام است.
ج) حفظ ادامه حیات بشری ، تا آنجا كه مشیت الهی تعلق گیرد، واجب است ؛ خواه محافظت هر فردی بر حیات خود در مقابل تعدی دیگران و یا تعدی بر خویشتن ( مانند خودكشی ) باشد و یا محافظت او درباره حیات دیگران . نتیجه آن كه در نگرش الهی ( ( حق حیات ) ) عطای الهی است كه مسوولانه به انسان عطا شده است . پس باید اولا" در حفظ آن مراقب بود؛ چه این كه ( ( حیات ) ) فقط ( ( حق ) ) افراد نیست بلكه حفظ آن ، ( ( تكلیف ) ) آنان نیز می باشد .ثانیا" : چون مالك اصلی این حق خداوند متعال است و در مواردی كه این عطای الهی ، باعث سو استفاده افرادی واقع شود، از آنان سلب می شود ( مانند حكم قصاص ، رجم یا اعدام كه خشونت های قانونی می باشند ) . هم او كه ( ( حیات ) ) را داده است می گوید : در این موارد ( ( باید سلب نمود ) ) . با توجه به تحلیل مذكور به یك آیه و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید ( ( خودكشی ) ) اشاره می شود. خداوند می فرماید: »ولاتقتلوا انفسكم ان الله كان بكم رحیما" و من یفعل ذلك عدوانا" و ظلما"فسوف نملیه نارا" و كان ذلك علی الله یسیرا"؛ و خود را مكشید زیرا خداوندبه شما مهربان است و هر كس چنین كاری را از روی عداوت و ستم انجام بدهد، به زودی او را در آتش می اندازیم و این كار برای خدا آسان است«،(نسا، آیات 29 و 30). گرچه برخی از مفسران احتمال داده اند كه مقصود از ( ( انفسكم ) ) نفوس مردم اجتماع می باشد. بنا بر ان معنای آیه چنین می شود كه ( ( همدیگر را از روی عداوت و ستم مكشید ) ) لكن اولا"، آیه شامل هرگونه قتل نفس می شود و به مقتضای آیه 32 سوره ( ( مائده ) ) هر كس كه بی گناهی را [ بدون عنوان قصاص یا افساد در روی زمین ] بكشد، مانند آن است كه همه انسان ها را كشته است . ثانیا"، امام صادق ( ع ) با استناد به همین آیه می فرماید : «هر كس عمدا" خودكشی كند، برای همیشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد؛ من قتل نفسه متعمدا" فهو فی نار جهنم خالدا" فیها قال الله عزوجل : «ولا تقتلوا انفسكم ... »؛(الحر العاملی ( الشیخ ) محمد بن الحسن ، وسایل الشیعه ، ج 19، بیروت ، داراحیا التراث العربی ، باب تحریم قتل الانسان نفسه ، ص 13، ح 2 و 3 ). افزون بر این ، امام باقر ( ع ) نیز فرموده اند: «مومن به هر بلایی مبتلا می شود و با هر نوعی مرگ می میرد ولی خودكشی نمی كند؛ ان المومن یبتلی بكل بلیه و یموت بكل میته الا انه لایقتل نفسه»؛ ( همان ).
به نقل از سایت تبیان
:: موضوعات مرتبط:
روانشناسی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 779
|
امتیاز مطلب : 133
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39